عابری در کوچه باغ زندگی

بهونه‌اي براي سرودن

 
+ نوشته شده در چهارشنبه چهاردهم آذر ۱۳۸۶ ساعت 14:46 توسط علی  | 
اینجا نشسته عابري در كوي دلدار
از هجر يار خوش سخن افتاده بيمار

هر شام و صبحش گشته تار و حال هم زار
از هر كه بيند پرسد آيا ميرسد يار؟
  • خانه
  • پست الکترونیک
  • آرشیو وبلاگ
  • عناوین نوشته ها
نوشته‌های پیشین
  • مرداد ۱۳۹۲
  • تیر ۱۳۹۲
  • خرداد ۱۳۹۲
  • اردیبهشت ۱۳۹۲
  • فروردین ۱۳۹۲
  • دی ۱۳۹۱
  • آذر ۱۳۹۱
  • آبان ۱۳۹۱
  • مهر ۱۳۹۱
  • تیر ۱۳۹۱
  • اردیبهشت ۱۳۹۱
  • آذر ۱۳۹۰
  • آبان ۱۳۹۰
  • مهر ۱۳۸۹
  • شهریور ۱۳۸۹
  • مرداد ۱۳۸۹
  • خرداد ۱۳۸۹
  • اردیبهشت ۱۳۸۹
  • فروردین ۱۳۸۹
  • بهمن ۱۳۸۸
  • دی ۱۳۸۸
  • آذر ۱۳۸۸
  • آبان ۱۳۸۸
  • مهر ۱۳۸۸
  • شهریور ۱۳۸۸
  • مرداد ۱۳۸۸
  • تیر ۱۳۸۸
  • خرداد ۱۳۸۸
  • اردیبهشت ۱۳۸۸
  • فروردین ۱۳۸۸
  • اسفند ۱۳۸۷
  • بهمن ۱۳۸۷
  • دی ۱۳۸۷
  • آذر ۱۳۸۷
  • آبان ۱۳۸۷
  • مهر ۱۳۸۷
  • آرشيو
آرشیو موضوعی
  • داستان كوتاه
  • شعر
  • روزنگاشت
  • مباحث جامعه شناختي
پیوندها
  • ارمغان زمان فشمي-شعر طنز
  • فريبا يوسفي
  • اسماعيل اميني
  • زهرا دري
  • ناهيد نوري
  • مهدي استاد احمد
  • پرسه خيال-سيدمحمدرضا برقعي
BLOGFA.COM